کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

داستان کوتاه عشق

عشق واقعی  | کافه دل  | coffedel.ir

 

شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی کند. توضیح اینکه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.

ادامه مطلب ...

دل کودک

 

شبی در نهان خانه ی دل غرق بود...بر یار نامه ای می نوشت.میزبان بود و او میهمان دلش.

نوای تار ، روحش را پرواز  و دلش را شستشو می داد.

حزنی زیبا  و پرواز گونه بر قلبش می نشاند که با حزن مسائل روزگار تفاوتی عجیب داشت.

ثانیه ها و زمان بی ختیار بر او می گذشتند.

کودکی دقایقی طولانی در میزبانی اش حضور داشت و نمی دانست این نوا چگونه بر دل زیبایش غنج می اندازد و

قلبش فشرده می شود.

ادامه مطلب ...

بی نظیر ترین هدیه ولنتاین

 

امروز می خوام شگفت انگیز ترین هدیه ای رو که تا حالا توی روز ولنتاین گرفتم رو براتون بگم... 

 

ولنتاین روزی که خیلی ها برای اولین بار بوسیده می شن و خیلی ها هم برای اولین بار می بوسند
خیلی ها کادو هایی با جعبه های قرمز رنگ می خرند و خیلی ها هدیه هایی با ربان های قرمز کادو میگیرن
سال گذشته اینجا از دوستام پرسیدم واسه عشقم چی بخرم ؟

ادامه مطلب ...

عشق ابدی

 

پیرمرد صبح زود از خانه بیرون آمد. پیاده رو در دست تعمیر بود. در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان ماشینی به او زد. به زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند و او را به بیمارستان رساندند.
پس از پانسمان زخم ها، پرستاران از او خواستند که آماده شود تا از استخوان هایش عکسبرداری شود. پیرمرد به فکر فرو رفت و یکباره از جا بلند شد و لنگ لنگان به سمت در رفت. به پرستاری که می خواست مانع رفتنش شود گفت که عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستار سعی کرد او را برای ماندن و ادامه درمان قانع کند ولی موفق نشدند. از پیرمرد دلیل عجله اش را پرسید.

ادامه مطلب ...

 

پسر نابینایی روی پله ساختمان نشسته و کلاهی جلوی خود گذاشته بود که تعداد کمی سکه در آن بود، نوشته ای هم جلوی خودش گذاشته بود با این مضمون:« من کور هستم، به من کمک کنید.»

ادامه مطلب ...