کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

یلدای ما

هوا سرد است. برف هم کم‏کمک می‏آید و نمی‏آید. زمستان است. امشب شب اول دی ماه است و من راز فصل‏ها را نمی‏دانم... نمی‏دانم پدر با کرسی قدیمی‏مان که روی پشت‏بام مانده بود و برف و باران می‏خورد تا سال‏ها، چه کرد. فقط یادم هست چهارشنبه سوری یکی از همین سال‏های نزدیک، آتش بزرگی وسط حیاط روشن شد؛ بزرگ‏تر از همیشه. چوب زیاد بود و نمی‏توانستیم از روی آتش بپریم. آن وقت‏ها اما از روی کرسی آسان می‏پریدیم. دعوا که می‏‏شد سر مداد‏تراش شمشیرنشان، سنگر خوبی بود. بلندترین بلندی برای بازی بالابلندی بود. صدای جیرجیر پایه‏هایش که بلند شد مادر دیگر نگذاشت برویم روی گرمی‏اش بنشینیم و مشق بنویسیم. دفتر و کتابمان هر شب روی کرسی ولو بود و بزرگترها از زیر لحاف سربداران را تماشا می‏کردند؛ در سکوت. خیلی گذشته بود از آن سال‏های امیرارسلان‏خوانی دور کرسی. مال دوره ما نبود. مال دوره پدرها و پدربزرگ‏ها بود. قصه‏خوانی در شب چله، خاطره ما نیست. انار و آجیل و هندوانه چرا. می‏چیدند روی کرسی و خیره می‏شدیم به موسیقی سیاه و سفید سال‏های دور از خانه. قصه‏خوانی شب‏های یلدا خاطره ما نیست. پدر‏بزرگ که می‏آمد گاه به گاه دهانش گرم می‏شد و می‏گفت؛ ای خردمند عاقل و دانا/ قصه موش و گربه برخوانا. توی ظرف آجیل دنبال راحت‏الحلقوم می‏گشتیم و پدربزرگ در آلزایمر حافظه‏اش می‏گشت دنبال موش و گربه که صدایی در اتاق می‏پیچید... ای لشگر صاحب زمان...

حالا برگشته‏ایم به دورها. همیشه همین است. آدم میل به بازگشت دارد. حالا پدربزرگ نیست. موش و گربه هست. زیاد هم هست. هم موش زیاد است در خیابان‏ها و هم گربه. حالا پدر نیست. کرسی هم نیست. هر چند کرسی دانشگاه و (...) هست. اما آنجا قصه نمی‏خوانند. موش و گربه بازی در می‏آورند. اصلا کار همه شده موش و گربه بازی. ما اما خواسته‏ایم برگردیم. برگردیم به سال‏های داستان‏خوانی در شب دراز یلدا. کرسی مجازی‏ ما هنوز گرم است. والس نمی‏گذارد سرد شود، سرد شویم. باید قصه خواندن را از سر بگیریم. گرم می‏شویم. در این مجموعه که نامش را یلدای والس گذاشته‏ایم، داستان‏هایی گرد آورده‏ایم تا به رسم کهن پدربزرگ‏ها شب دراز یلدا را با خواندن قصه‏ کوتاه کنیم.

ممنونم از دوستان نویسنده و مترجم که با آثارشان یلدای والس را گرم کرده‏اند.

...و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید.

نظرات 11 + ارسال نظر
ملیکا سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ق.ظ http://iguana0098.blogfa.com

سلام آره خوب یه حورایی راس میگی
اما هنوزم خیلی ها هستن که داستان یا شاهنامه میخونن یا یه بزرگتر واسه بقیه فال حافظ میگیره
خانواده های اصیل که اینجورن
ما هم

معین سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ http://amir-hoshang.blogfa.con

یلدای شما هم مبارک
شما لینک شدین اگه دوست داشتین منم لینک کنید

ملیکا سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ

بیا ای دل کمیوارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
بزای هم بیا هندوونه گردیم

بتیل سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ب.ظ http://SARINA6224.BLOGFA.COM

سلام مطلب فوق العاده ای بود
یلدا مبارک

kiana سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ

kheyli gashan bo0d
delam khast
☆。★。☆。★
。☆ 。☆。☆
★。\|/。★
Happy Yalda
★。/|\。★
。☆。 。☆。
☆。 ★。 ☆

فروزان سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ http://forooz.blogfa.com

خیلی زیبا نوشتی
یاد پدرا و پربزگامون بخیر
شادیهایتان یلدایی[گل]

بچه های خوشحال سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:36 ب.ظ

یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا،
یادگار نام وطن،
میوه پائیز ایران و عروس زمستان،
در راه است.
او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم.
ایرانی بودن را فراموش نکنیم.
یلداتان مبارک[گل]

محسن سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://puyamehr.blogfa

سلام
واقعا خاطرات شما منو برد به اون موقع ها و من این و اضافه میکنم که چه شبهایی که به خاطر جنگ
برق نداشتیم و فامیل دوستانه دور هم جمع میشدند و .... خوش میگذشت یلداتون خوش

nikd چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.aftab-mahtab75.blogfa.com

good bood

ژولی چهارشنبه 1 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://zholi.blogfa.com

سلام

خوبی؟

زیبا می نویسی!

ممنون از حضورت!

تبادل لینک میکنی؟؟

تنهاترین غریبه یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.lovemana.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
وب زیبا و دلنشینی دارید، امیدوارم همیشه در زندگی موفق و شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد