کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

وقت رفتن ...


وقت رفتن است...

حرفهای ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می کنی:

                         وقت رفتن است

   بازهم همان حکایت همیشگی !

ادامه مطلب ...

یک سبد ارزو

عایق عاشقانه ما    |    کـــــافه دل

 

 کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم
کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت
گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت

کاشکه یه روز با همدیگه سوار قایق می شدیم
دور از نگاه ادما هر دومون عاشق می شدیم
کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت
گلای سرخ دلمون کاش بوی دریا می گرفت

ادامه مطلب ...

شعری از غادۃ السمان

 

نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا به چشم خویشتن دیده ام که این کلمه
چون زنان آوازه خوان سنگ فرش خیابان ها را پی می گیرد
و در میدان های بزرگ شهر چون روسپیان به هوس آلوده
و چون جذامیان از شهرها می رانندش

ادامه مطلب ...

سیب

 

حمید مصدق خرداد 1343"

*تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

ادامه مطلب ...

صفای کوزه

باز آمدم از چشمه خواب ، کوزه تر در دستم .

مرغانی می خواندند . نیلوفر وا می شد . کوزه تر بشکستم ،

در بستم

و در ایوان تماشای تو بنشستم . 

سهراب سپهری 

  

 چه صفایی داره از کوزه آب بخوری