کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

کافه دل ما

وبسایت عاشقانه کــــافـــــه دل

دل کودک

 

شبی در نهان خانه ی دل غرق بود...بر یار نامه ای می نوشت.میزبان بود و او میهمان دلش.

نوای تار ، روحش را پرواز  و دلش را شستشو می داد.

حزنی زیبا  و پرواز گونه بر قلبش می نشاند که با حزن مسائل روزگار تفاوتی عجیب داشت.

ثانیه ها و زمان بی ختیار بر او می گذشتند.

کودکی دقایقی طولانی در میزبانی اش حضور داشت و نمی دانست این نوا چگونه بر دل زیبایش غنج می اندازد و

قلبش فشرده می شود.

ادامه مطلب ...

دلم واستون تنگ شده بود

وااااااااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااااااااااا 

 

دوست نداشتم بازم بیام بنویسم ، ولی نمی دونم چرا می نویسم 

یه جورایی حس میکنم بهتون عادت کردم 

با اینگه تعداد زیادی سر نمیزنن ولی واقعا وقتی نظرهاتون رو میبینم خوشحال میشم 

حتی نظر های ؟؟؟؟؟؟؟  

 

فکر کنم پست قبلی رو باید حذفش کنم  

نظر شما چیه ؟ 

شاید هم بذارم 

این هم یه خاطرست دیگه!

فراموش . خداحافظ

 

سلام  

فکر کنم این پست اخرم باشه 

خسته شدم 

 

دیگه کم کم وقت رفتنه 

ما فراموش میشیم و افراد جدید میان 

 

اینجا یه جورایی دفتر خاطراتم بود بهم کمک میکرد تنهایی رو فراموش کنم 

 

خوب بگذریم . اگه کسی دوست داشت این وب رو ادامه بده بهم بگید توی قسمت نظرات 

البته کسی که واقعا وب نویسی رو دوست داره نه اینکه کپی کنه 

 

به امید دیداری دوباره

3 اسفند تولدم بود



دیروز تولدم بود . باز هم یک سال بزرگتر و پیر تر شدم

و باز هم تولدم رو تنها گذروندم

بیخیال مهم نیست من که عادت کردم شما چه خبرا ؟ چند وقت نبودم